معنی در داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، باندازه، در , ظرف، در مدت، در حصار, معنی در داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، باندازه، در پ ظرف، در مدت، در حصار, معنی bc bاog، تmd، bc تmd، bc pbmb، kzاfr، fاjbاxi، bc , 'ct، bc kbت، bc pwاc, معنی اصطلاح در داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، باندازه، در , ظرف، در مدت، در حصار, معادل در داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، باندازه، در , ظرف، در مدت، در حصار, در داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، باندازه، در , ظرف، در مدت، در حصار چی میشه؟, در داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، باندازه، در , ظرف، در مدت، در حصار یعنی چی؟, در داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، باندازه، در , ظرف، در مدت، در حصار synonym, در داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، باندازه، در , ظرف، در مدت، در حصار definition,